سلام علیکم جمیعا!
عرض شود که کلا یک سری تحولاتی توی این چند ماهه در ما ایجاد شده که اولش برام سخت بود ولی الان بهش عادت کردم و یه جورایی هم حس می کنم که به سختی اش می ارزید.. حداقلش اینه که فکر می کنم که یه ذره دارم به سمت آدم شدن پیش میرم!
اونهایی هم که من رو توی این چند سال از نزدیک میشناختن میدونن که من آدمی نبودم که هر روز ساعت 5:30 صبح بخوام از خواب پاشم و آدمی نبودم که بتونم حداقل 22 روز بدون اینترنت سر کنم!! ولی خب فعلا که شده!!
شاید هم مسخره باشه که آدم از آمل پاشه بره نزدیکای عسلویه واسه 400 تومن پول ناقابل ولی خب خودم فکر می کنم همین بهتره تا اینکه توی تهران پروژه بگیرم و یک ماه نشده پولش رو خرج کنم!
امروز رفته بودم بازار ایران برای چند تا از آشناها یه سری وسیله بخرم چشمم افتاد به یه هارد 500 گیگ سیگیت (از این پرتابل ها که برق جدا لازم ندارن) ولی خب قیمتش 160 هزار بود و من هم تمام موجودی سه تا کارتم 9860 تومان!! شاید اگه پول داشتم میخریدمش!! ولی خب همون بهتر که نخریدم!
راستی یه اتفاق دیگه هم این دفعه ای افتاد که یه جورایی ضدحال بزرگی به ما زد و اونایی که باید بدونن خودشون میدونن!! حالا تحقیقات بیشتر رو ظرف روزهای آینده انجام میدیم ببینیم جریان چیه!
//
بعد همه این حرفها .. سر شب داشتم میگشتم عکسهای غزه رو توی اینترنت نگاه می کردم. بعضی عکسها واقعا اشک آدم رو در میاورد.. یعنی اصلا نمیشه چیزی گفت.. کلی با خودم کلنجار رفتم که آخه وبلاگ من چیش به غزه ربط داره ولی آخرش دلم نیومد چیزی نگم.. ما که شاید فکر کنیم کاری از دستمون بر نمیاد ولی خب حداقلش این رو میتونیم که باعث و بانی این اتفاقها رو نفرین کنیم. نفرین کردن که دیگه سخت نیست؟ هست؟!! شعار مرگ بر اسرائیل و اینا هم نمیخواد.. فقط کافیه هر کدوممون توی دلمون از خدا بخوایم حق اینا رو توی کف دستشون بذاره.. به خدا اگه از ته دل بخوایم میشه...