السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر / اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم / زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند / چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم / در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم / کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه / پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست / به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن / مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی / یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما / ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم / گوش کن! این صدای روضه ی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم / در و دیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر می کنم حالا / کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه / راستی! فاطمیه نزدیک است...

سید حمیدرضا برقعی

نظرات 4 + ارسال نظر
حمیده دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 ساعت 01:42 ق.ظ http://navayeferagh.com/

اول تسلیت میگم شهادت حضرت زهرا رو ... دعا یادت نره مهدی جان ... دوما در مورد تائیدی شدن نظرات والا خیلی وقته یه دو سالی میشه دیگه الان !!! علتش با کلاسی و اینا نیست ...در جریان نیستی یک آدم ..... مزاحمت های عجیبی ایجاد کرد که مجبور شدیم تائیدی کنیم البته الان چند وقتی هست که نیست ولی خب چشممون ترسیده احتیاط شرط عقله ! وگرنه که تقریبا تمام نظرات سیاسی نمایش داده میشه و مشکل اخلاقی بوده نه سیاسی و قدیمی تر از این مسائل هست ! اینجا خصوصی نداشت دوست داشتی اینو پاک کن

تحریرات شنبه 5 تیر 1389 ساعت 11:05 ب.ظ http://tahrirat.mihanblog.com

auv cdfhdd f,n

باران شنبه 19 تیر 1389 ساعت 07:24 ق.ظ

با سلام . چند روزپیش شعر آقا سید حمید رضا رو توی روزنامه دیدم. اون قطعه رو جدا کردم. امروز هم اینجا توی این وب. نمی دانم شاید توش پیامی باشه . شما چی فکر می کنید؟ موفق باشید

باران شنبه 19 تیر 1389 ساعت 07:28 ق.ظ

در ضمن تحریرات هم تایید کرده نوشته: شعر زیبایی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد