به سلامتی حال کامیار هم خوب شد. خدا رو شکر ، من که بالاسرش نبودم که ببینم حالش تا چه حدی بد بوده ولی حداقل کاری که میتونستم بکنم همین بود که دعا کنم. یه سفر مشهد هم بدهکار امام رضا(ع) شدیم.
کامیار جان ، همون قدر که الان قدر سلامتی ات رو میدونی، قدر امام رضا رو هم بدون.
البته یه نکته ای هم هست این وسط! این بشر تا حلوای ما رو نخوره بعید میدونم تن به آتیش جهنم بده
خدا همه مریضا رو شفا بده ، الهی آمین
امشب نمی دونم چی شد یهویی یاد کامیار افتادم ، همین هفته پیش بود که یه کتاب واسش پست کرده بودم. چند روزی بود که ازش خبر نداشتم. وقتی وبلاگش رو دیدم صد بار خودم رو سرزنش کردم که چرا اینقدر دیر فهمیدم.
نمیدونم باید اینو بگم یا نه؟
من تا مدتی دیگه بیشتر در خدمتتون نیستم….دکتر عزیز و مهربون وبلاگستان تا حدودی در جریان هستن. مدتی درد داشتم ولی الان مثل آتیش زیر خاکستر مخفی شده و شاید زیاد دووم نیارم.
اگه دیگه نیومدم حلالم کنین….خیلی اذیتتون کردم…
بهتره خودتون برین بقیه اش رو بخونین http://kamiar.net/archives/1384/09/21/%d8%af%d8%b9%d8%a7
تولد امام رضا (ع) هست. یا امام غریب ، کامیار رو از تو میخوام.