استراحت ۵ روزه و ماوقع!

سلام

اول از همه ، سیستم جدید بلاگ اسکای رو به همه علی الخصوص استکبار جهانی بلاگفاییان تبریک و تسلیت عرض می نمایم. اسپیرو جان! دیگه چی میخوای؟ بگو تا سفارش کنم در اسرع وقت انجام بشه. اصلا میدونین تو این چند روز داشتم چی کار می کردم؟ هیچ به رابطه بین غیبت ۵ روزه من و تغییر سیستم بلاگ اسکای فکر کردین؟ خب فکر کردن نداره که! هیچ رابطه ای بین این دو تا نیست  قضا و قدر که میگن همینه دیگه! بعد از حدود ۹ ماه دوری از اینجا ، یهویی به سرم زد دوباره برم سراغ وبلاگ نویسی که بلاگ اسکاییون هم لطف کردن و امکاناتشون رو تمام و کمال در اختیار ما گذاشتن تا دیگه به فکر پرشین بلاگ و بلاگفا و اینا نباشیم و به همین اسکای خودمون بچسبیم!

خب حالا بریم سر اصل مطلب! در ادامه یادداشت قبلی مبنی بر فشار همه جانبه مشکلات از همه طرف دل رو به دریا زدیم و فرار کردیم به سمت ساحل آرامش! تو این ۴-۵ روز کلا فکر همه چی رو از سرم بیرون کرده بودم البته کامپیوتر رو دیگه نمیشه بی خیال شد ولی خب بالاخره بعد از مدتها وقت کردم یه خورده فایلهای قاتی پاتی و از هر دری سخنی روی هاردها  رو یه سر و سامونی بدم و کلی آروم شدم! خیلی بد بود آخه! یه فایل رو مثلا تو ده تا فولدر داشتم ولی هر وقت میخواستمش هر چی می گشتم پیداش نمی کردم  خلاصه کلی از این برنامه ها رو جمع و جور کردم و به همین سادگی حدود ۷ گیگ از هاردم رو خالی کردم تا بتونم روش فیفا بریزم البته مدل ۰۶ اش رو

ضمنا تو این چند روز خیلی کم خوابیدم! نه اینکه شبها خوابم نمی برد تا ۲-۳ نصفه شب بیدار میموندم صبح هم که مجبور بودم بیدار شم ولی با این حال همین که کسی نبود که مزاحمم بشه و به قول معروف از هفت دولت آزاد بودم برام کافی بود.

اوه! چقده اسمایلی گذاشتم!

پرسپولیس هم که باخت. خوب شد من تهران نبودم  بیچاره معدنچی که همه کاسه کوزه ها رو سرش خراب شده!

دیگه چی بگم؟ آها! از بارون بگم! یکشنبه بارون خفنی اومد آمل. از پشت بوم ما مثل رودخونه آب میریخت پایین! باد هم که می زد دیگه شدیدتر میشد. دلم واسه اونایی که اون موقع تو خیابون بودن سوخته بود مخصوصا سر ظهری که تگرگ اومده بود خیلی وحشتناک بود

دیروز هم که برگشتم تهران. من نمی دونم وسط هفته ای دیگه چرا ورودی تهران اینقده شلوغ بود. از جاجرود تا تهرانپارس ۱ ساعت طول کشید تا برسیم! اتوبوس هم که تعریفی نداشت. نامرد ۲۵۰۰ کرایه گرفت پذیرایی هم هیچی نداد وی سی دی اش هم خراب بود فیلم هندیه هی گیر میکرد. من آخرا دیگه اعصابم داغون شده بود

به هر حال از فردا دوباره همه چی از نو شروع میشه! فعلا من برم که خیلی کار عقب مونده دارم

امان از مشکلات

یه خورده اینجا میخوام توضیحات در وکنم در مورد این اخلاق جدیدم که همیشه یهویی ۳-۴ روز غیبم میزنه!
عرض شود که به شدت هر چه تمامتر سرمان شلوغ می باشد! مشکلات تحصیلی + مسئولیتهای اجرایی در خوابگاه و دانشگاه + مشکلات شخصی  مجال نمیذاره که ما در خدمت دوستان باشیم واسه همین گهگاهی ۳-۴ روز یا بیشتر کلا اینترنت رو میبوسم و میذارم کنار و به سایر کارهام می رسم و یکی دو روز هم میام تو اینترنت که زیاد پشت سرم حرف در نیارن!
هر وقت هم که میخوایم بیایم یه گله آدم میریزن سرم که فلان برنامه رو نصب کن ؛ فلان کامپیوتر مشکل داره ؛ من میخوام پرینت بگیرم ؛ من میخوام سی دی رایت بزنم ؛ من چجوری فرترن رو اجرا کنم؟ مسنجر چیه  و موارد مشابه!
از اون طرف این سایتهای خوابگاهها هم یکی از دیگری بدتر و مشکل دارتر. تا میری اون یکی رو درست می کنی یکی دیگه یه چیزیش خراب میشه و خلاصه روزی نمیشه که به شب برسه و ما یه نفس راحت بکشیم و مثل آدم بخوابیم مگه اینکه کلا از خوابگاه فرار کنیم و بریم خونه فامیلامون!
و البته اینها فقط مشکلات موجود در سایت خوابگاه بود حالا به این مشکلات تحصیلی و مشکلات شخصی رو هم اضافه کنین که کمر آدم رو میشکنه!
مثلا همین متن رو الان یه ساعته که میخوام بنویسم اما مگه میشه؟ تا یه کلمه مینویسی یکی مثل کنه میاد میشینه بغل دست آدم و تا کارش حل نشه از جاش تکون هم نمیخوره و اصلا هم درک نمی کنه که من مثلا خودم هم آدمم و میخوام ۴ تا کلمه تو وب بنویسم. بعضی موقعها که مجبور میشم صریحا به طرف بگم که آقا برو اونورتر بشین بغل سرور که جای نشستن نیست!

...

بسه دیگه؛ الان بخوام ادامه بدم میشه قصه حسین کرد شبستری و تا صبح هم تموم نمیشه. پس فعلا خداحافظ!

آینده دور رسید!

سلام سلام من اومدم!
دیگه اینجا تعطیل نیست  هیچ دلیل خاصی هم نداره؛ فقط خواستم کم نیارم! دیدم همه وبلاگ دار شدن گفتم من برم این یکی رو از قبر بیارم بیرون!