السلام علیک یا فاطمة الزهراء (س)

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر / اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم / زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند / چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم / در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید، حس کردم / کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه / پسر کوچکش رسید از راه
گفت: آرام باش! چیزی نیست / به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن / مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی / یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما / ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم / گوش کن! این صدای روضه ی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم / در و دیوار خانه ای مشکی است
با خودم فکر می کنم حالا / کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه / راستی! فاطمیه نزدیک است...

سید حمیدرضا برقعی

تولدمون مبارک!

امروز مصادف است با سالگرد حماسه ی 24 فروردین 1362! از طرف خودم و همه ی شما این اتفاق فرخنده رو به خودم تبریک میگم!

و مهمتر اینکه 23 فروردین رو هم که دیروز بود یکبار دیگر از این تریبون به ایشان تبریک عرض می نمایم!

امروز برای شهدا وقت نداریم

 امروز برای شهدا وقت نداریم

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

امروز به فتوای خرد عشق حرام است

  از عشق مگو قصه که ما وقت نداریم

 با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

 ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

 چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

 اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم

 در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

 بهر سفر کربُبلا وقت نداریم

 تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

 ای سرخ گل لاله تو را وقت نداریم

 هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

 خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم



شهید همت : حقیقت این است که هر چه بگوییم «خسته شده ایم و بریده ایم» اسلام دست از سر ما بر نمیدارد. ما باید بمانیم و کاری را که می خواهیم انجام بدهیم. همیشه باید مشغول یک مطلب باشیم و آن «عشق» است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی، بطور قطع «بریدن»، «عمل زدگی» و «خستگی» برایت مفهومی پیدا نمی کند.