اللهم عجل لولیک الفرج

شب جمعه به پیشنهاد رضا رفتیم قم. (با رضا احتمالاً در آینده بیشتر آشنا میشید!) همه منظوره خوش گذشت! از یه طرف رضا هی راه به راه ما رو میخندوند از طرف دیگه اون حس قشنگ همیشگی موقع رفتن به قم و جمکران بهم دست داده بود. طبق معمول واسه همه دعا کردم البته این دفعه یه سفارش ویژه هم داشتم! شاید اگه تنها بودم تا صبح توی جمکران میموندم ولی خب هم خودم خسته بودم و هم رضا و اگه میموندیم دوتامون اونجا میخوابیدیم که من کلاً از خوابیدن توی اماکن مذهبی خوشم نمیاد. خلاصه حدودای ساعت یک شب برگشتیم سمت سمت تهران. 

این عکس رو گرفتم، هم برای اونهایی که جاشون خیلی خالی بود و هم برای مواقعی که دلم برای اونجا و صاحبش تنگ میشه: 

مسجد جمکران - 17 دی ماه 1388 

 به امید روزی که بیاد... اللهم عجل لولیک الفرج ...

آفتاب در حجاب

سید مهدی شجاعی رو از دوران دبیرستان میشناختم. از اون موقعی که نشریه نیستان رو میخوندم. نشریه ای که توی دوران خودش واقعاً یه چیز دیگه بود! در مورد کتابهاش خیلی شنیده بودم ولی تا حالا نخونده بودم، شاید به خاطر اینکه کلا اهل کتاب خوندن نبودم. تا همین دو روز پیش، روز تاسوعا که "آفتاب در حجاب" رو دیدم. توی همون چند دقیقه ای که توی این دو روز گیرم اومد 5 فصلش رو خوندم. بعدش دیگه نتونستم ادامه بدم. یعنی جوری بود که نمیتونستم توی جمع بخونمش و گریه نکنم. من که چند سالی بود حتی توی محرم هم یه جورایی به زور گریه ام میگرفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. کار به جایی رسید که دیگه دو خط از کتاب رو میخوندم اشکم در میومد. به همین سادگی! قابل باور نبود!

گذاشتمش برای تنهایی خودم. واقعاً باید توی تنهایی خوندش. باید توی تنهایی بخونم و اشک بریزم و های های گریه کنم. نه فقط برای امام حسین(ع)، نه فقط برای زینب (س)؛ نه فقط برای شهدای کربلا؛ بیشتر برای خودم! آره! من برای خودم گریه می کنم که چرا تا حالا اینجوری بودم؟ چرا تا حالا اینجوری بهش فکر نکرده بودم؟ چرا فکر می کردم نمیتونم راحت گریه کنم؟ اما بازم احساس خوبی دارم. همین که این گریه من رو سبک میکنه و آرامش بهم میده، برام کافیه. همینکه فکر می کنم لیاقت اشک ریختن رو دارم برام از هر چیزی خوشحال کننده تر هست. همینکه میبینم عوض شدم برام از هر نعمتی بزرگتره.

یه وقتهایی فکر می کنم خوابم. اما دوست دارم توی همین خواب بمونم و هیچ وقت بیدار نشم. چه خوابی بهتر از این؟ چه رویایی بهتر از این؟ دیگه چی بخوام از خدا وقتی که پازلی که خودم به هم ریختمش، داره همینجوری مرحله به مرحله کاملتر میشه.

توی این قضایای اخیر به خیلی ها بدهکار شدم. بدهکار که بودم، بدهی ام بیشتر شد. از همون روز جمعه؛ از اون روز عید غدیر؛ از اون روز تاسوعا، از همون شب عاشورا که بیشتر خندیدیم تا عزاداری، از صبح عاشورا؛ از ظهر عاشورا؛ از بعدازظهرش؛ از خدا؛ از علی (ع)، از مهدی (عج)، از حسین (ع)، از زینب (س)، از پدرم، از مادرم، از سید مهدی شجاعی، از ... لیست بدهی ام رو هم نمیتونم بنویسم چه برسه به اینکه بخوام جبرانش کنم! امیدم بعد از خدا به همونه که دستم رو گرفت و من رو توی این مسیر انداخت. الان بزرگترین آرزوم اینه که توی همین مسیر بتونم ادامه بدم و زیاد توی خاکی نرم. تا اینجا که همه اش با کمک اون بوده؛ فقط دعا می کنم که از این به بعد هم همینطور پیش بره. برای هر دومون دعا می کنم که اینطور و با هم جلو بریم.

خرافات و تحریفات محرم

خرافه ها و تحریف های محرم در مازندران- یادداشتی از صادقعلی رنجبر، عضو هیئت علمی دانشگاه

محرم از استثنایی ترین مناسبت هایی است که همه آحاد مردم، اعم از کسانی که اشتهار مثبت مذهبی داشته و یا ندارند و نیز اقلیت های مذهبی در آنها شرکت کرده و تلاش دارند تا در حد امکان نقشی در برگزاری آن داشته باشند و دقیقاً به علت همین استقبال شایان توجه،زمینه های سوء استفاده از عقاید و علاقه های مردم از سوی عده ای نادان و یا مغرض تقویت شده و  اهداف بلند آن در معرض تهدید معضلاتی بنام خرافه و تحریف قرار گرفته و حقیقت عاشورا در پرده ابهام محبوس می شود.

در تکایا،حسینیه ها و هیئت ها در استان مازندران معضلات این خرافات و تحریفات مشاهده می شود:

۱-حمل علم های صلیبی بزرگ و کوچک که همراه با نصب تندیس های حیوانات وحشی و پرنده های  غیر متعارف و سایر اضافات که توجیه و ارتباطی با مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان ندارند و تاسفبارتر از همه اینکه این علم ها، علم های سنتی و اسلامی ما را کنار زده و رقابت حمل علم و چرخ زدن با علم به جاهایی کشیده شده که هر سال هزینه زیادی برای این حرکت زورآزمایانه صرف می شود!

۲-استفاده از تمثال های ناچسب و غیر مستند و نقاشی چهره های شمشیر بدست معصومان(ع) که تداعی نوعی خشونت و یا بی ابهتی در اذهان بینندگان کرده، تا جائی که قداست تصور گذشته از سیمای ایمانی آن بزرگواران در ذهنیت نسل امروز کاسته می شود.

۳-قمه زنی پیرمردها و جوانان و در مواردی هم اطفال (البته به شکل کاملاً محدود و معدود و در اختفا) در بعضی از مناطق عمدتاً روستایی که موجبات وهن اسلام و توسعه توهم خشونت غیر معقول و بهانه ای برای سوءاستفاده مخالفان اسلام در رسانه های جهانی می شود.

۴-استفاده از ابزار و آلات غیر متعارف موسیقی در دسته روی ها که امکان ورود موسیقی پاپ و جاز را هم به مراسم عزاداری فراهم کرده و ضمن به هم زدن سطح استفاده معدود از بعضی از آن ابزار مثل سنج و طبل و فلوت،الان شاهد ابزار متنوع موسیقی در یک کنسرت نیز هستیم که مهم تر از آن،کثرت هر نمونه از آن ابزار در یک هیئت عزاداری و نیز پیش قراولی موزیسین ها در دسته روی های خیابانی است که عملاً موجب غلظت توجه مردم به آنها و انحراف از توجه به نوحه ها و مصائب اهل بیت(ع) می شود.

۵-استفاده از شعرها و تعابیر غلط و غیر مستند در مداحی ها و مرثیه خوانی ها و ذکر مصائب غیر عقلی و غیر مستدل در مراسم و انحراف در چگونگی پردازش به نهضت امام حسین(ع) و توصیف چشم و ابرو و زور بازو و غیره بجای فلسفه نهضت و مختصات شخصیتی و شاخص های عملکردی که موجب سطحی نگری مخاطبان و اولویت شور انگیزی ها بجای شعور پردازی ها می شود.

۶-ضعیف جلوه دادن امام حسین(ع) به جای تبلیغ مظلومیت و نیز منفعل جلوه دادن حضرت زینب(س) بجای تبیین قدرت مدیریت ایشان در بحران پس از شهادت برادر بزرگوارش از کربلا تا شام و ادامه آن و علاوه بر آن، حذف نقش امام سجاد(ع) پس از رهایی از بیماری بسیار کوتاه مدت در کربلا و اصرار بر القا لقب بیمار برای ایشان و تحریف واقعیات تاریخی و کتمان تاثیر نقش آفرینی ایشان در کنار عمه بزرگوارش.

۷-القای غلط وابستگی روانی و شجاعت ورزی امام حسین(ع) به اینکه اگر حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) در کنار امام نبودند، العیاذ بالله امام قادر به برپایی و اداره نهضت نبوده و کربلایی هم در کار نبود و امام شاید تصمیم دیگری می گرفتند!

 این در حالیست که امام حتی حضرت عباس(ع) را نیز تشویق به ترک اردوگاه خویش کرده و یادآور شدند که دشمن فقط و فقط مرا مورد هدف قرار داده و همه می توانند بروند! و ای حاکی از قدرت روحی و روانی آن حضرت بوده است و آنچه که در کربلا گذشت،هنر بکارگیری درست و بجای همه نیروها و مدیریت الهی امام حسین(ع) است که نقش های یارانش را برجسته کرده است.

۸-استفاده های غیر متعارف از واژه های غلط انداز و شبهه افکن می و میخانه،ساغر و پیاله،عشق و عاشقی و عشقبازی و مستی و از خود بیخود شدن و غیره در بیان حالات وصال عرفانی و کمال ربانی امام حسین(ع) و نیز رابطه عاطفی - تکلیفی با حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع) ،که حقیقتاً غیر الزامی و موهن و توهم آفرین است.

۹-استفاده ناپسند برخی از مداحان از آهنگ ها و ملودی های ترانه های خوانندگان طاغوتی و غیر مجاز که افکار عمومی با آنها آشنا بوده و بلافاصله متن های اصلی را به ذهن آورده و با یادآوری آهنگین آنها، قداست شکنی از نهضت حسینی شکل گرفته و بجای تاثیر پذیری مثبت،تبعات ناخوشایندی خواهند داشت.

۱۰-نیمه برهنگی مردان در مراسم عزاداری  و آسیب رساندن به بدن ناشی از زنجیرزنی ها و ناخن خراشیدن بر صورت و بدن و نیز حضور بد حجابها در پیرامون مراسم با هیچ مجوز و سندی در معارف دینی انطباق و سازگاری ندارد و بلکه بعضاً در ابعاد متعددی موجب وهن دین و بد آموزی برای نسل های جدید می شود.

  البته همچنان می توان به این سیاهه افزود و موارد دیگری را نیز بر آن اضافه کرد،اما برای این مجال کافی است و اگر عمری باقی بود به مابقی موارد مشابه و تاسفبار در مقاله های بعدی خواهم پرداخت،ضمن اینکه باید متذکر شوم که این معضلات مختص مازندران نبوده و تهران و سایر استانها نیز شامل این خرافات و تحریفات هستند.

اما نکته ای که باید در ذیل این سیاهه به آن اشاره کرد،لزوم احساس مسئولیت شدید هیئت امناها و نیروهای متعهد در تکایا و هیئت های عزاداری است که نباید بگذارند که بر خلاف فتاوی مراجع بزرگواری مثل رهبری معظم انقلاب و روشنگری بزرگان دین مثل استاد شهید مطهری و آیه الله جوادی آملی، این خرافات و تحریفات همچنان در مراسم عزاداری تجلی داشته و بر برداشت های غلط از این نهضت ناب اصرار ورزیده شود.

   رسانه های ملی و محلی و رسانه های مکتوب، سازمان تبلیغات اسلامی و نیروهای انتظامی و غیره نیز باید با روشنگری های مستمر و اساسی،میدان داری کرده و به همراه نقش آفرینی های بیدارگرانه  حوزویان و دانشگاهیان، باید زحمت اصلی این مبارزه را به دوش کشیده و تا انتها پیش رفته و حتی یک گام هم عقب ننشسته و در کنار این مبارزه،به ارائه راهکار و معرفی مصادیق درست کارها و اقدامات مبادرت ورزند و به تعبیر استاد شهید مطهری،باید بدانیم که عزای تحریفات بزرگتر از عزای حسینی است.